معنی متصل‌ کردن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Adjoin, Bridge, Connect, Fasten

فارسی به عربی

انطبق، جاور، مغلاه، موصل

فارسی به ایتالیایی

unire

فارسی به آلمانی

Anlegen, Anwenden, Aufanbringen, Auflegen, Gelten, Umtun, Zutreffen, Fügen, Gesellen, Kombinieren, Mitmachen, Verbinden, Verbindung (f)

پیشنهادات کاربران

پیوستن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر