معنی ماندن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bide, Continue, Linger, Remain, Stay, Stick

فارسی به ترکی

kalmak

فارسی به عربی

ابق، اقامه، اکذوبه، التزم به، کشک، مقعد، یکون

فارسی به ایتالیایی

permanenza

restare

rimanere

stare

فارسی به آلمانی

Anhängen, Befolgen, Einhalten [verb], Lage (f), Liegen, Lüge (f), Lügen, Sein, Unaufrichtigkeit (f), Verhalten, Werden, Bleiben [verb]

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر