معنی قرص‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Disk, Firm, Foursquare, Hard, Steady, Tight, Pastille, Rigid, Secure, Stable, Staunch, Strong, Tenacious

فارسی به ترکی

tablet

فارسی به عربی

قرص، کعکه

فارسی به ایتالیایی

pastiglia

فارسی به آلمانی

Die tablette [noun], Kuchen (m), Scheibe (f)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر