معنی عمده‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Arch, Arterial, Block, Bulk, Capital, Cardinal, Central, Chief, Considerable, First, Grand, Pet, Head, Large, Large-Scale, Staple, Leading, Main, Major, Master, Predominant, Premier, Preponderant, Principal, Quantity, Volume, Whole

فارسی به عربی

انتخابات، رییس، رییسی، سائد، فقط، قیاده، ماده، مجموع اجمالی

فارسی به ایتالیایی

principale

فارسی به آلمانی

Beherrschend, Chef (m), Dominantly, Haupt (m), Kopf (m), Lediglich, Leiter (m), Major [noun], Nur bloss erst, Nur, Haupt, Hauptsächlich

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر