معنی شکل‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bar, Fashion, Figure, Form, Guise, Likeness, Shape, Shekel, Variant

فارسی به ترکی

biçim, şekil

فارسی به عربی

تشکیل، رتبه، رقم، شکل، صوره، مظهر، وسام

فارسی به ایتالیایی

figura

versione

forma

فارسی به آلمانی

Abbilden, Abbildung (f), Bild (n), Ebenbild (n), Form

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر