معنی سالم‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

All Right, Fit, Hale, Healthful, Healthy, Intact, Sound, Perfect, Pure, Right, Salubrious, Strong, Uncontaminated, Unscathed, Well, Whole, Wholesome

فارسی به ترکی

sağlam, sağlıklı

فارسی به عربی

حسنا، سلیم، صحی، صحیح، صوت، عافیه، کل، مشرق

فارسی به ایتالیایی

genuino

salvo

illeso

sano

indenne

salubre

فارسی به آلمانی

Brunnen, Dröhnen, Einwandfrei, Gehörig, Geräusch (n), Gesund (m), Gut, Klingen, Ganz, Ganze (n)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری