معنی ریزه به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Atom, Chip, Corpuscle, Crumb, Diminutive, Drop, Exiguous, Fine, Grain, Granule, Midget, Minuscule, Nip, Nub, Scrap, Shiver, Slight, Smithereens, Speck, Tiny, Toy, Wee

فارسی به عربی

ذره، رعشه، رقاقه، صغیر جدا، قزم، لحم مفروم

فارسی به آلمانی

Gehacktes [noun], Teilchen (n)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر