معنی دردسر به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Aggro, Bother, Discomfort, Encumbrance, Ill, Irritation, Load, Matter, Mess, Nuisance, Problem, Rub, Trial, Trouble, Vexation

فارسی به عربی

ازعاج، صداع، اِرتباک

فارسی به ایتالیایی

guaio

pasticcio

noia

فارسی به آلمانی

Kopfschmerz (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر