معنی خشک‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Arid, Austere, Crisp, Crispy, Crunchy, Dry, Dusty, Literal, Matter-Of-Fact, Mealy, Poker Face, Rigid, Sere, Stiff, Strait-Laced, Strange, Unapproachable, Waterless

فارسی به ترکی

kuru

فارسی به عربی

جاف، عطشان، قاحل، کلب الاسکیمو، متفتت، ملخص

فارسی به ایتالیایی

arido

asciutto

inaridito

secco

rigido

stagionato

فارسی به آلمانی

Abstrakt, Dörren, Dürr, Trocken, Trocknen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری