معنی خراب‬ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Bad, Broken-Down, Corrupt, Defective, Desolate, Down, Fallen, Gone, Spoilage, Stale, Unsound, Wrong

فارسی به ترکی

bozuk, arızalı, harap, düş

فارسی به عربی

متعفن، مرض

فارسی به ایتالیایی

guasto

marcio

فارسی به آلمانی

Krank, Kränklich, Übel

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر