معنی توده به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Accumulation, Aggregation, Clump, Collection, Conglomerate, Driftage, Heap, Hill, Horde, Mass, Pile, Pocket, Ruck, Stack

فارسی به ترکی

halk yağını

فارسی به عربی

تراکم، تکتل، تل، جلطه، حشوه، ذکر الاوز، صدمه، کتله، کومه، مجموع اجمالی، معظم

فارسی به ایتالیایی

massa

mucchio

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر