معنی تعیین کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Appoint, Assign, Condition, Decide, Define, Designate, Determine, Fix, Govern, Mark, Set, State, Think

فارسی به ترکی

atamak, tayin etmek, belirlemek

فارسی به عربی

حدد، خصص، صف، عین، قرر، لوح، مازق، هاله

فارسی به ایتالیایی

determinare

فارسی به آلمانی

Angeben, Staat (m), Verfassung (f), Vorbringen, Zustand (m)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر