معنی بومی به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Aboriginal, Aborigine, Domestic, Indigenous, Native, Native-Born, Vernacular

فارسی به ترکی

yerli

فارسی به عربی

اصلی، ساکن اصلی، محلی، مرض مستوطن، مواطن

فارسی به ایتالیایی

etnico

فارسی به آلمانی

Aborigine, Angeboren, Australischer ureinwohner, Eingeboren, Eingeboren, Eingeboren, Eingeborene (m), Einheimisch, Gebürtig, Heimatlich, Ortsansässig, Ureingesessen

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر