معنی بازداشتن‌ به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Check, Coerce, Cramp, Detain, Discourage, Dissuade, Encumber, Enjoin, Inhibit, Keep, Restrain, Stop

فارسی به عربی

احتو، احجز، اردع، اقامه، امنع، توقیف، حانه، عرقل، کتله، محرم

فارسی به آلمانی

Balken, Bar (f), Bleiben [verb], Block (m), Blockieren, Gericht (n), Lokal (n), Verbieten

پیشنهادات کاربران

حقن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر