معنی ایجاد کردن به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Beget, Breed, Build, Create, Do, Effects, Effectuate, Establish, Generate, Provoke, Inspire, Institute, Make, Produce, Spawn, Usher

فارسی به عربی

اخلق، انجب، طور، فتحه، إحْلالٌ

فارسی به ایتالیایی

generare

instaurare

فارسی به آلمانی

Anlegen, Entwickeln, Erschaffen, Erstellen, Erzeugen, Schaffen

پیشنهادات کاربران

ساختن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر