معنی همراه به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Accessory, Accommodating, Accompaniment, Along, Attendant, Collateral, En Suite, Companion, Comrade, Concomitant, Escort, With

فارسی به ترکی

birlikte

فارسی به عربی

رفیق، علی طول، مرافق، مشارک

فارسی به ایتالیایی

compagno

scorta

فارسی به آلمانی

Bediente, Begleiter (m), Entlang

پیشنهادات کاربران

قرین

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر