معنی جانشین به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Acting, Alternate, Deputy, Double, Fill-In, Quid Pro Quo, Relief, Replacement, Stand-In, Substitute, Successor, Surrogate

فارسی به ترکی

1) halef 2) vekil

فارسی به عربی

اغاثه، بدیل، قرصه، کاهن، نائب، وریث

فارسی به ایتالیایی

sostituto

successore

فارسی به آلمانی

Reserve (f), Vikar [noun]

پیشنهادات کاربران

بدل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر