معنی تار به انگلیسی و سایر زبان ها

فارسی به انگلیسی

Blur, Cloudy, Dim, Fiber, Fibre, Filmy, Fuzzy, Indistinct, Misty, Obscure, Strand, String, Vague, Yarn

فارسی به عربی

حبل، خافت، سدیمی، شعیره، غامض، لیف

فارسی به ایتالیایی

sfocato

opaco

فارسی به آلمانی

Netz, Web

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر