ترجمه پیشینه به آلمانی

پیشینه

پیشینه

  • Beendet, Geschichte (f), Vergangen, Vergangenheit (f), Vorbei, Vorgeschichte (f), Vorüber

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
امتیاز شما به نتایج جستجوی پیشینه در سایت جدول یاب:
معنی این واژه در بانک های دیگر
  • پیشینه (فرهنگ معین): قدیم، دیرینه، نخستین، اولین، سابقه. [خوانش: (نِ) (اِمر.)]
  • پیشینه (لغت نامه دهخدا): پیشینه. [ن َ / ن ِ] (ص نسبی) قدیم. دیرینه. سلف. سالف. متقدم. قبلی. ماضی. گذشته. سابق. پیشین:
    نهال آنگه شود در باغ برور
    که برداریش از آن پیشینه معدن.
    ناصرخسرو.
    و پیش از وی نامها که نوشتندی از دیگر پادشاهان پیشینه مختصر بودی. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 49).
    عهد پیشینه یاد میکردند
    آنچه ش ...ادامه مطلب...
  • پیشینه (فارسی به عربی): تاریخ، ماضی
  • پیشینه (فرهنگ عمید): سابقه،
    [قدیمی] پیشین، سابق،
    [قدیمی] دیرینه،
    [جمع: پیشینگان] [قدیمی] کسی که در سال‌های گذشته بوده و سابقاً می‌زیسته،
  • پیشینه (حل جدول): ماسبق
  • پیشینه (مترادف و متضاد زبان فارسی): پیشین، دیرینه، سابق، سلف، قبلی، قدیم، پرونده، سابقه، ماسبق
  • پیشینه (فرهنگ فارسی هوشیار): دیرینه، سابق