معنی ییلاقی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ییلاقی. [ی َی ْ / ی ِی ْ] (ص نسبی) منسوب به ییلاق: هوای ییلاقی، خانه ٔ ییلاقی. (یادداشت مؤلف):
کاکل از مه شد عذار ساقیان سردمهر
آب و آتش بر رخ گلهای ییلاقی فشاند.
مسیح کاشی (از آنندراج).
رجوع به ییلاق شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

آدغری هواری

پیشنهادات کاربران

سردسیری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر