معنی یک نواخت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یک نواخت. [ی َ / ی ِ ن َ] (ص مرکب) یک دست. یک رو. یک نسق. برتر که همه از یک جنس و نوعند. که هیچ جزء فروتر از اجزاء دیگر نیست. (یادداشت مؤلف). || هموار. یک دست. صاف. تخت. که سطح برابر دارند از پستی و بلندی. (یادداشت مؤلف). رجوع به یک دست و هموار شود. || که خواب پود از یک سوی باشد (پارچه یا فرش). که گاه نوازش همگی با هم نوازش یابند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

یک سان، یک آوا. [خوانش: (~. نَ) (ق مر.)]

حل جدول

یکسان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر