معنی یک زخمی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
یک زخمی. [ی َ / ی ِ زَ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی و عمل یک زخم:
صبح یک زخمی دوشمشیری
داد مه را ز خون خود سیری.
نظامی.
ای قایم افصح القبایل
یک زخمی اوضح الدلایل.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.