معنی یونان زمین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یونان زمین. [زَ] (اِخ) زمین یونان. سرزمین یونان. کشور یونان. (از یادداشت مؤلف):
جزیره یکی بُد به یونان زمین
کروتیس بُد نام شهر گزین.
عنصری.
شامس، جزیره ای بود به یونان زمین. (لغت فرس اسدی).
دواسبه فرستاد قاصد ز پیش
به یونان زمین پیش دستور خویش.
نظامی.
ارسطو که دستور درگاه بود
به یونان زمین نایب شاه بود.
نظامی.
به یونان زمین آمد از راه دور
وطن گاه پیشینه را داد نور.
نظامی.
به یونان زمین بودمأوای او
به مقدونیه خاص تر جای او.
نظامی.
چو موکب درآمد به یونان زمین
گرانبار شد گوهر نازنین.
نظامی.
پزشکان بماندند حیران در این
مگر فیلسوفی ز یونان زمین.
سعدی.
و رجوع به یونان شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر