معنی یلنجوجی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
یلنجوجی. [ی َ ل َ جی ی] (ع اِ) یلنجج. یلنجوج. (ناظم الاطباء). رجوع به یلنجوج شود. || (ص نسبی) عودفروش. (دهار).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.