معنی یرد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یرد. [ی ُ] (ترکی، اِ) یرت. یورد. یورت. جا. منزل. (یادداشت مؤلف). رجوع به یرت شود.

یرد. [ی َ] (اِخ) نام پدر ادریس نبی. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به تاریخ سیستان ذیل ص 42 و تاریخ گزیده ص 25 و 30 و 130 شود.

حل جدول

پدر ادریس نبى

گویش مازندرانی

محل توقف، پهنه ای که آن جا گوسفندان رابدوشند، اطاق خانه...

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر