معنی یافوخ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یافوخ. (ع اِ) محل التقای استخوان مؤخر سر. تشتک. جاندانه. و یافوخ نگویند مگر وقتی که صلب و سخت باشد. (ناظم الاطباء). نرمه ٔ سر که در حالت شیرخوارگی متحرک باشد و آن را جاندانه ٔ کودک نیز گویند.به هندی تالو نامند. (آنندراج). جایی از سر کودک که متحرک باشد. (از اقرب الموارد). یأفوخ. ج، یوافیخ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، یآفیخ. (ناظم الاطباء).
- یافوخ اللیل، میانه ٔ شب و معظم شب. (ناظم الاطباء). رجوع به یافوخ شود.

فرهنگ معین

[ع.] (اِ.) محل التقای استخوان مقدم سر به استخوان مؤخر سر، جان دانه.

فرهنگ عمید

میانۀ شب،

فرهنگ فارسی هوشیار

نرمه ی سر جاندانه تشنک (اسم) محل التقای استخوان مقدم سر باستخوان موخر سر. جان دانه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر