معنی یاری رس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یاری رس. [رَ] (نف مرکب) یاری رسنده. رسنده به طریق یاری در جمیع ازمنه و احوال. (آنندراج). به یاری رسنده. به کمک آینده. یاری دهنده:
بزرگا بزرگی دها بی کسم
تویی یاوری بخش و یاری رسم.
نظامی (از آنندراج).
تویی یاری رس فریاد هرکس
به فریاد من فریادخوان رس.
نظامی.

فرهنگ عمید

یاررس

فرهنگ فارسی هوشیار

یاری دهنده، به یاری رسنده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر