معنی یابیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

یابیدن. [دَ] (مص) یافتن. (آنندراج):
چو سوی هستی خود راه یابید
سر خود در کنار شاه یابید.
عطار.
چون ز بند دام باد او شکست
نفس لوامه بر او یابید دست.
مولوی.
گفت تا این رقعه را یابیده ام
گنج نه در رنج درپیچیده ام.
مولوی.
از سفر بیدق شود فرزین راد
وز سفر یابید یوسف صد مراد.
مولوی.

فرهنگ معین

(دَ) (مص م.) یافتن، پیدا کردن.

فرهنگ عمید

یافتن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) یافتن: چون زحبس دام پای او شکست نفس لوامه بر او یابید دست.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر