معنی گیر دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گیر دادن. [دَ] (مص مرکب) در تداول عامه، اسیر و گرفتار ساختن کسی را که مخفی باشد، معرفی کردن و نشان دادن مخفی گاه کسی یا مقصری را: گیر دادن رفیق خود را. گیر دادن همدست خود را.

فرهنگ معین

(دَ) (مص ل.) (عا.) بند کردن، به کسی یا موضوعی پرداختن و از آن دست نکشیدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) گرفتار ساختن کسی را، مخفی گاه متهم یا مقصری را بعمال دولت نشان دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر