گیجگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گیجگاه. (اِ مرکب) شقیقه. گودی دو پهلوی پیشانی که به گوش متصل است. و وجه تسمیه آن است که ضربت به شقیقه آدم را گیج میکند. (فرهنگ نظام). صدغ. لهجه ٔ قزوینی: گیژگاه.
فرهنگ معین
(اِمر.) مابین چشم و گوش، شقیقه.
فرهنگ عمید
فرورفتگی کوچک در دو طرف پیشانی بین چشم و گوش، شقیقه،
حل جدول
شقیقه
مترادف و متضاد زبان فارسی
شقیقه، صداغ
فرهنگ فارسی هوشیار
شقیقه، گودی دو پهلوی پیشانی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.