معنی گویه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گویه. [ی َ / ی ِ] (اِ) به معنی غار باشد و آن گوی و شکافی است که در کوهها بهم رسد و بیشتر مردم فقیر در آنجا بسر برند. (برهان). پناه جای در کوه. (ناظم الاطباء). گاباره. (برهان) (آنندراج).

گویه. [ی َ / ی ِ] (اِمص) اسم مصدر از گفتن (گوی + هََ علامت اسم مصدر) به معنی گفتن باشد. (از انجمن آرا).
- واگویه کردن، بازگو کردن حرف. (انجمن آرا).

مترادف و متضاد زبان فارسی

گوی، شکاف‌کوه، شکفت، غار

گویش مازندرانی

گوه چوب کوچک و تراشیده که در شکاف و درز چوبها فرو برند و بر...

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گفتن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر