معنی گوناگون کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گوناگون کردن. [ک َ دَ] (مص مرکب) گوناگون گردانیدن. متنوع ساختن. رنگارنگ گردانیدن. رجوع به گوناگون شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) رنگارنگ کردن، متنوع کردن مختلف کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.