گورکن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(~.) (اِمر.) پستاندار شبگرد نقب زن از تیره راسوسانان.
(کَ) (ص فا.) قبرکن.
فرهنگ عمید
کسی که پیشهاش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است،
(اسم) (زیستشناسی) پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجههای قوی و تیز، پوزۀ باریک، و موهای خاکستری که در زیر زمین دالانهایی برای پنهان شدن حفر میکند و شبها برای شکار بیرون میآید، رودک،
حل جدول
جانورى شب شکار
فیلمی از محمدرضا هنرمند
نباش
مترادف و متضاد زبان فارسی
حفار، قبرکن، لاحد، لحدساز
فرهنگ فارسی هوشیار
حفار و آنکه گور می کند، دفن کننده مردگان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.