معنی گورکانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گورکانی. (اِ) تیماج و سختیان را گویند، و با زای نقطه دار و رای فارسی هر دو آمده است. (برهان). مصحف گوزگانی است. رجوع به گوزگانی شود.

گورکانی. (اِخ) دهی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 48000 گزی شمال کرمان و 8000 گزی جنوب راه مالرو شهداد به راور. کوهستانی و سردسیر و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از قنات است. محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر