معنی گودرزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گودرزی. [دَ] (ص نسبی) منسوب به گودرز. از نژاد گودرز. گودرزنژاد.

گودرزی. [دَ] (اِخ) هشت فرسخ میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار است. (فارسنامه ٔ ناصری).

گودرزی. [دَ] (اِخ) (چال...) نام منطقه ای است در جنوب غربی بروجرد مشتمل بر چند دهکده.

گودرزی. [گُو رَ] (اِخ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 108000 گزی جنوب خاوری کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده است. جلگه و گرمسیر مالاریایی است و سکنه ٔ آن 92 تن است. آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر