معنی گندم زار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گندم زار. [گ َ دُ] (اِخ) پنج فرسخ میانه ٔ شمال و مغرب دیر است [از دهات بلوک دشتی فارس]. (فارسنامه ٔ ناصری گفتار2 ص 212).

گندم زار. [گ َ دُ] (اِ مرکب) کشتزار گندم. زمینی که گندم در آن کشته باشند.

گندم زار. [گ َ دُ] (اِخ) دهی است از دهستان هندمینی بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 100000 گزی خاور ایلام وکنار راه مالرو صیمره واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 50 تن است. آب آن از چشمه ٔ بهرام خانی تأمین می شود. محصول آن غلات، حبوب و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ معین

(~.) (اِمر.) زمینی که در آن گندم کاشته باشند.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) زمینی که در آن گندم کاشته باشند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر