معنی گنجینه دار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گنجینه دار. [گ َ ن َ / ن ِ] (نف مرکب) کسی که محافظ گنجینه است. متصدی خزینه. خزینه دار:
بسی گنجهای گرانمایه برد
به گنجینه داران خسرو سپرد.
نظامی.
جواهر به گنجینه داران سپار
ولی راز را خویشتن پاس دار.
سعدی (بوستان).
و رجوع به گنجینه سنج و گنجینه گشای شود.
فرهنگ عمید
گنجدار، خزانهدار، نگهبان گنج،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) محافظ گنجینه خزینه دار: بسی گنجهای گرانمایه برد بگنجینه داران خسرو سپرد. (نظامی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.