معنی گناوه دشتستان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گناوه دشتستان. [گ ُ وَ / وِ دَ ت ِ] (ناحیه...) در کتاب قاموس نوشته جنابه به فتح جیم و تشدید نون و الف و فتح با یک نقطه ٔ شهری است محاذی خارک و طایفه ٔ قرامطه از آن است و خارک جزیره ای است در دریای فارس و شهر گناوه از شهرهای قدیم فارس است و چنانکه در گفتار اول این فارسنامه ٔ ناصری گفته شد فتح این شهر در سال 18 هَ.ق. به دست عثمان بن ابی العاص ثقفی اتفاق افتاد و مؤلف این فارسنامه گوید: در سال 1295 هَ. ق. در خدمت نواب والا احتشام الدوله سلطان اویس میرزا قاجار دام عمره از ناحیه لیراوی کوه کیلویه بجانب بوشهر میرفتم، وارد شهر گناوه خرابه ویرانه گشتم. آثار خرابی نزدیک به نیم فرسنگ در کنار دریای فارس دیدم که آجرپاره وسنگ و گچ بر روی هم ریخته بود و بعضی از آجرهای ناشکسته بود که یک وجب درازا و یک وجب پهنا داشت و چندین چاه آجرکاری و سنگ کاری آباد و حوض کوچکی در پهلوی آن و معلوم میشد که هر یک چاه خانه بوده و آب آنها همه شیرین و اهل آن نواحی میگفتند که چون دریا مد کند، یعنی پر شود آب این چاهها نزدیک به دو ذرع و بیشتربالا آید و چون جزر کند، یعنی آب دریا واپس رود آب این چاهها فروکشد و صحنهای خانها از یکدیگر برای بقای بنیان دیوارها ممتاز بود و در کناره ٔ مشرقی این شهرخراب درّه ٔ پهن عمیقی است که از دریا آمده و نیمه ٔ بیشتر دایره شهر را فراگرفته است که در وقت مدّ دریاپر از آب شده، مال التجاره و بار کشتیهای بزرگ را درکشتیهای کوچک گذاشته از داخل این درّه به دروازه های شهر میرسانیده اند. و ناحیه گناوه شمالی بوشهر است. درازای آن از قریه ٔ کلر تا مال امام هفت فرسنگ، پهنای آن نزدیک به دو فرسنگ محدود است. از جانب مشرق به ناحیه ماهور میلانی، از شمال به ناحیه لیراوی کوه کیلویه، از سمت مغرب به دریای فارس و از جنوب به ناحیه حیات داود. کشت این ناحیه گندم و جو دیمی و نخلستان دیمی است. شکار آن آهو و قوچ و میش کوهی است و در زمستان آهوبره و چاخرق. قونسول دولت بهیه و ولندیز و هلند متوقف بندر بوشهر میگفت در زمانی که سواحل دریای فارس پیش از زمان سلاطین صفویه طاب ثراهم در تصرف دولت ولندیز بود، چندین خانوار از بلاد ولندیز و هلند درسامان حیات داود و گناوه توطن داشتند و بعد از رفتن سپاه هلند و لندیز از خاک فارس این خانوارها که مسلمان شده بودند در جای خود بماندند و با آنکه هوای این نواحی بسیار گرم است باز هنوز کبودی چشم و زردی موی و سفیدی بدن را دارند و قصبه ٔ ناحیه ٔ گناوه را شول گپ گویند و گپ بمعنی بزرگ باشد نوزده فرسنگ از بوشهرو چهل وهفت فرسنگ از شیراز دور افتاده است و دویست درب خانه دارد و این ناحیه مشتمل است بر دوازده قریه ٔآباد... (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم صص 209-210).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر