معنی گناه ورزیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گناه ورزیدن. [گ ُ وَ دَ] (مص مرکب) گناه کردن. عَنَت. (منتهی الارب). رجوع به گناه و گناه کردن شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) مرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر