گمراه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(گُ) (ص مر.) سرگشته، آواره، کسی که راه درست زندگی را انتخاب نکرده.
فرهنگ عمید
کسی که راه را گم کرده،
[مجاز] کسی که از راه راست منحرف شده باشد،
* گمراه شدن: (مصدر لازم)
راه خود را گم کردن،
[مجاز] از راه راست منحرف شدن،
* گمراه کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] کسی را از راه راست منحرف ساختن،
* گمراه گشتن: (مصدر متعدی) [مجاز] = گمراه شدن
حل جدول
ضال
کژ
مترادف و متضاد زبان فارسی
ضال، غاوی، منحرف، منحط، ویلان، کژراه، سیاهدل، فاسد، ملحد،
(متضاد) مهتدی
فرهنگ فارسی هوشیار
آواره، بیراه، روگردان، سرگشته، راه گم کرده
پیشنهادات کاربران
بی ره
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.