معنی گل سفید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گل سفید. [گ ُ ل ِ س َ / س ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی از گل سرخ که سفید و خوشبوی میباشد، چنانکه در هندوستان گل سبوتی گویند. (آنندراج). گل مشکین. ورد چینی. (مجمع الجوامع):
به هر زمین که برافکند سایه ٔ رخ و زلف
گل سفید بر او توده کرد و مشک سیاه.
حکیم ازرقی (از آنندراج).

گل سفید. [گ ِ س َ / س ِ] (اِ مرکب) گل گیوه. گل یزدی. گل قزوین. معادن این گل در لرستان، نائین، یزد و سایر نقاط ایران یافت میشود.

گل سفید. [گ ُ س َ / س ِ] (اِخ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 23هزارگزی شمال باختری دهدز. هوای آن معتدل و دارای 140 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گل سفید.[گ ِ س َ / س ِ] (اِخ) دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج واقع در 2000 گزی باختر رودسر و 1000گزی جنوب راه اتومبیل رو روانسر به پاوه. هوای آن سرد و دارای 260 تن سکنه است. آب آن از رودخانه ٔ باباعزیز و محصول آن غلات، پنبه، حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

گل سفید. [گ ُ س َ / س ِ] (اِخ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد واقع در 12هزارگزی جنوب اردل و 2هزارگزی راه دوپلان به اردل. هوای آن معتدل و دارای 747 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر