معنی گل سرخی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گل سرخی. [گ ُ س ُ] (ص نسبی مرکب) به رنگ گل سرخ. به رنگ سوری. منقوش به نقوش گل سرخی.

گل سرخی. [گ ُ س ُ] (ص نسبی مرکب) نام قسمی از تراش الماس که با آن تراش رأس الماس به شکل هرم و دارای سطوح مثلث میگردد.

فرهنگ عمید

به ‌رنگ گل‌ سرخ،
دارای نقشی شبیه گل‌ سرخ،
نوعی تراش الماس به‌ شکل هرم و دارای سطوح مثلث،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) برنگ گل سرخ برنگ گل سوری، منقوش بنقوش گل سرخ، قسمی از تراش الماس که با آن تراش راس الماس بشکل هرم و دارای سطوح مثلث میگردد. جمع: گل سرخیان. یا گل سرخیان جمع گل سرخی. تیره ایست از گیاهان دو لپه یی جدا گلبرگ که شامل همه گونه های گل سرخ میشود و بعلاوه گیاهانی از قبیل تمشک و توت فرنگی و آلو و گوجه و زردآلو و هلو و گیلاس و آلبالو و سیب و گلابی و به و ازگیل و زالزالک در این تیره جای میگیرند. گلهای گیاهان این تیره همه دارای 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و پرچمهای بسیار است (در مورد گل سرخ چون گونه های پیوندی و تربیت شده بر اثر پرورش حاصل کرده اند غالبا تعداد گلبرگها زیاد میشود و در هرد حال ضریبی از پنج است) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر