معنی گلوبندگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گلوبندگی. [گ ُ / گ َ ب َ دَ / دِ] (حامص مرکب) شکم خوارگی. شهوت طعام:
ز ده گونه ریچال و ده گونه با
گلوبندگی هر یکی را سزا.
ابوشکور.
رجوع به گلوبنده شود.

فرهنگ عمید

پرخوری، شکم‌پرستی: ز ده‌گونه ریچال و ده‌گونه وا / گلوبندگی هر یکی را سزا (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۲۸۳)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر