معنی گلخن تاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گلخن تاب. [گ ُ خ َ] (نف مرکب) آنکه حمام راگرم کند. (آنندراج). آنکه گلخن افروزد:
به گلخن چون روم از ننگ گلخن تاب در بندد
به روی ناکسی چون من در بستان که بگشاید؟
وحشی (از آنندراج).
از جهان دل بغم عشق تو الفت دارد
همچو دیوانه که هم صحبت گلخن تاب است.
سلیم (از آنندراج).
|| (اِ مرکب) سوخت که در گلخن سوزند. (یادداشت مؤلف). || آلتی که بدان گلخن سوزند. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ معین

(~.) (ص فا.) تون تاب، کسی که آتش خانه حمام را روشن می کند.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (صفت) آنکه گلخن (گرمابه) را گرم سازد تون تاب، سخت گلخن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر