معنی گشادبازی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گشادبازی. [گ ُ] (حامص مرکب) عمل گشادباز. خرج کردن بی جا و بسیار. اسراف در خرج. خرج کردن به گزاف. || تک داشتن مهره ها در بازی نرد، هرگاه مهره های تک (طاق) در خانه ها نهند. قسمی باختن شطرنج و تخته نرد که مهره ها را طاق نهند.

فرهنگ معین

(~.) (اِ.) وضع یا عمل نسنجیده و همراه با بی احتیاطی، به ویژه بی حساب و کتاب خرج کردن و حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را نداشتن.

فرهنگ عمید

افراط،
اسراف،
ول‌خرجی،
در بازی نرد، به ‌جا گذاشتن مهرۀ تک در خانۀ نرد که ممکن است کشته ‌شود،

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسراف، تبذیر، حیف‌ومیل، ولخرجی،
(متضاد) اقتصاد، صرفه‌جویی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر