معنی گریسنگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گریسنگ. [گ َ س َ] (اِ) مغاک و گو. (برهان) (آنندراج). رجوع به کریشنک و کریشک شود.
گریسنگ. [گ ُس َ] (اِ) آواز بلبل. || بانگ که قلندران و معرکه گیران به یک بار کشند. (برهان) (آنندراج).
فرهنگ عمید
گودال، مغاک،
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) مغاک گو. (اسم) آواز بلبل، بانگی که قلندران و معرکه گیران بیکبار برآورند.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.