معنی گریبان گشودن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گریبان گشودن. [گ ِ گ ُ دَ] (مص مرکب) گریبان باز کردن. || مجازاً شکفته شدن:
اکنون که گشاد گل گریبان
دست من و دامن گلستان.
خاقانی.
رجوع به گریبان شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) باز کردن گریبان. یا گریبان گشادن گل. شکفته شدن گل: اکنون که گشاد گل گریبان دست من و دامن گلستان. (خاقانی) یا گوی گریبان گشادن. باز کردن دگمه گریبان، با آغوش باز پذیرفتن: با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش خ (حافظ)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.