معنی گریبان گسل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گریبان گسل.[گ ِ گ ُ س ِ] (ن مف مرکب) گریبان گسلیده. گریبان پاره.گریبان چاک. || مجازاً شکفته:
غنچه که با باد گشایدش دل
شد هم از آن باد گریبان گسل.
میرخسرو (از آنندراج).
رجوع به گریبان شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
کسی که گریبانش پاره و چاک شده، شکفته: غنچه که با باد گشایدش دل شد هم از آن باد گریبان گسل. (امیر خسرو)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.