معنی گرگین خان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گرگین خان. [گ ُ] (اِخ) گرگین خان گرجی ملقب به شاه نوازخان در زمان شاه سلطان حسین به حکومت قندهار منصوب شد و در آنجا سؤسلوک از خود نشان داد. مردم قندهار و طایفه ٔ افغان از سؤسلوک او بستوه آمدند. میرویس افغان به وکالت افاغنه ٔ قندهار برای شکایت به دربارشاه سلطان حسین آمد ولی او را ندید. کسی هم بگفته ٔ او توجهی نکرد. پس به قندهار برگشت و بر حاکم آنجا شوریده گرگین خان را مقتول نمود و خود بر سریر حکومت بنشست. رجوع به روضهالصفای ناصری و تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یاسمی صص 99- 100 و 101 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر