معنی گرگوز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گرگوز. [گ َ / گ ُ] (اِ) ضابط ولایت را نیز گویند. (برهان). جهانگیری این نام را «گرکند» ضبط کرده است لیکن اشتباه است.

گرگوز. [گ ُ] (اِخ) نام پهلوانی است که افراسیاب او را به یاری پیران ویسه فرستاده بود. (برهان) (آنندراج). جهانگیری این نام را گرکند ضبط کرده است لیکن اشتباه است.

گرگوز. [] (اِخ) یکی از امرای جنتمور است و جنتمور حدود سال 633 هَ. ق. وی را برای عرض گزارش حوزه ٔ حکومتی خود نزد اوکتای قاآن فرستاد و بهأالدین جوینی صاحب دیوان را همراه او کرد... گرگوز اصلاً اویغور و یکی از دبیران جوجی بوده که بمناسبت اطلاع بر خط و زبان اویغوری و آداب کتاب و بلاغت در نزد او محترم میزیسته موقعی که جنتمور بحکومت خوارزم منصوب بگردید گرگوز نیز با او همراه شد و چون روزبروز ازاو آثار کفایت و حسن خدمت بظهور میرسید، جنتمور او را بحاجبی و نیابت خود سرافراز نمود. گرگوز از سال 637 تا 641 هَ. ق. حکومت کرد. رجوع به تاریخ مغول ازتاریخ مفصل ایران تألیف اقبال صص 166- 168 شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر